تقدیم به تنها  صدف دریایی که به بی کران اقیانوس عشق دوستش دارم

این نامه را در حالی می نویسم که در قلبم  نیست به تو احساسی غیر از تو /

کینه و نفرت ندارم و با تمام وجود از تو بدم می آید من هیچگاه نسبت به تو /

عشق و علاقه ای نداشتم و نه تنها قلبم بلکه یکایک سلول های بدنم هم صدا باهم/

خواهان مرگ تو باشند و به قدری ازتو نفرت دارم که انگار همه وجودم با تنفر /

اسم تورا تکرار می کند باید اعتراف کنم یاد و خاطره ی تو تمام شیرینی های /

زندگی را در کام من تلخ می کند خاطرات نفرت انگیزی  از تو به یاد دارم/

لحظه ای از عمرم را برایم تداعی میکند که گویی در آن لحظات نه در دنیابلکه/

در شعله های جهنم بوده و یقیین پیدا می کنم که قبل از آشنایی باتو/

در بهشت بوده ام شاید باور نکنی اما قسم می خورم که هر وقت به چشمان تو/

نگاه می کنم دنیایی از شرارت و بد جنسی در ذهنم مجسم می شود ودر آن لحظه/

فکر می کنم آنچه در دوران مدرسه از عشق و محبت آموختم همه ی آن ها/

دروغ بوده و به نظر می رسد که تمام بدبختی های عالم هستی/

در غالب نگاه تو معنا پیدا میکند از روزی که تو به زندگی من قدم گذاشتی/

قطره ای آب خوش از گلویم پایین نرفته است وقتی تو در کنارم نیستی/

احساس خوشبختی نموده و به نظرم می رسد که انگار  خداوند بزرگترین/

بلاهای عالم را به من داده که تو وارد زندگی ام شدی بنابراین بهترین راه این است که از تو جدا شوم/

و تو لطف خود را به من عطا نموده مطمئن باش چنانچه من و تو از هم جدا شویم/

آب از آب هم تکان نمی خورد!اما اگر قرار باشد حتی یک ثانیه باز هم تورا تحمل کنم/

از غصه دق نموده و ذره ذره مثل شمع آب می شوم صادقانه می گویم(باورکن)/

بزرگترین خوشبختی من و شیرین ترین لحظه ی عمرم لحظه ی جدایی از تو می باشد/

من روزی هزار مرتبه خدا را شکر می کنم که باعث گردید تو را بشناسم/

و بدانم چه موجود خبیث و پلیدی هستی خدارا شکر می کنم که تورا شناختم و این را بدان/

و قبول کن که اگر ثروت های عالم را به من بدهند هرگز حاضر نبودم و نیستم/

که حتی برای لحظه ای دیگر باتو زندگی کنم ومطمئن باش با تمام وجود سعی می نمایم/

 از تو جدا شوم.

 (((ناراحت نباش این نامه را برای تو یک خط در میان نوشتم.)))